بیاددیروزشیرینم
نمیدانم
از پشت کدام باور آمده ای ؟؟
نمیدانم
از فراسوی کدامین معبدی ؟؟
مرا نمیشناسی!!!
ولی بوی آشنایی ات
تمام شعرهایم را پر کرده
غریبه ای و چشمهایت
روبروی نگاهم زل زده است
بیا و عطرت را بردار از شعرهایم
مستم میکند
تاب مستی ندارم آشنای غریبه ام
هنوزبیادت ورق میزنم
دفترخاطرات شیرینت را
ولی دیگر
محتاج دیدنت نیستم...
اکبرعسکری-شوشتر
گنجینه بختیاری(اشعاراکبرعسکری)...برچسب : آشنای امروز غریبه فردا, نویسنده : csousanaabad939 بازدید : 215