الهه ی ناز

ساخت وبلاگ

آه بانو چقدر زیبایی

بخدا تو الهه ی نازی

در گلویت قناری عاشق
هم غزلخوان و هم غزل سازی

این منم غرق می شوم درتو
چشمهایت چقدر دریایند

نه فقط من که دیگران پی من
رو به  دریا چه تند می آیند

این هوسبازها نمی دانند
شعر یعنی دوچشم جادویت

این سیه کار ها نمی فهمند
شعر یعنی طلای گیسویت

شعر من بی تو زود می میرد
 مثل قویی کنار دریایی

شعرمن بی تو رنگ و رو رفته است
چون عروسی ز درد نازایی

عشق یعنی خلاف جریان ها
دل به دریا زدن نترسیدن

شور لیلی فقط به سر داشتن
بر مدار کسی نچرخیدن

دوست دارم تورا ، نمیدانی
حال و روزم ببین و باور کن

ترک من کرده ای بیا برگرد
خانه ی عشق را منور کن

سوژه ی شعرهای من هستی
بس قشنگ و ملیح و شیرینی

مرگ بر من اگر به غیر از تو
دیگری را کنار من  بینی

عمر بگذشت  در هوای نگار
آنکه مارا غریبه می پنداشت

آن نگاری که ناز چشمانش
دردلم بذر عاشقی می کاشت

رفت و من ماندم و دلی تنها
روزهایم به مثل شب سر شد

رفت و آتشفشان دردم کرد
جان من سوخت چشم دل تر شد

درمیان گیتی یکی شبیهت نیست
ژن خانی چقدر مغروری

دوست داری مرا به قدر خودم
ولی از گفتنش تو معذوری


گرچه سخت است واقعا دوری
هر کجایی خدا به همراهت

جای تو خالیست، در دلم اما
عاری از ابر   روی چون ماهت

بهترین درس را به من دادی
صبرکن صبرتاج ایمان است

صبر مرده  چه ارزشی دارد؟
 دل من  بی تو نعش بی جان است

اکبرعسکری

گنجینه بختیاری(اشعاراکبرعسکری)...
ما را در سایت گنجینه بختیاری(اشعاراکبرعسکری) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : csousanaabad939 بازدید : 96 تاريخ : يکشنبه 4 ارديبهشت 1401 ساعت: 23:46