چه غریب است شعرهایمان
میان نفسهایی
که دم از عاشقی میزنند
چه غریب است تنهاییمان
چه غریب است دلتنگیهایمان
من همیشه باخیالی
خالی ازباتوبودن
سرکرده ام
باخاطرات شیرینت
انگاه که ترانه میخواندی
هیچکس
ترانه ات رانشنید
هیچکس
از کوچه ی شعرمان نمیگذرد
چرا کسی
غربت شعرهایت را نمیفهمد ؟؟
چرا هیچکس نمیخواهد
یاریمان کند ؟؟
باشد !!!
خیالی نیست
من میمانم
و تو
و غربت چشمهایمان
انقدر برای ترانه هایت
اشک خواهم ریخت
تا تمام دلت سبز بشود
اکبرعسکری-خوزستان
برچسب : نویسنده : csousanaabad939 بازدید : 248